یورگ سن سیز آغلایار

ساخت وبلاگ

از صبح مسخره بازی درآوردیم و خندیدیم ، دستامو لاک زده و خندیده ، بچه هامون خندیدن سلفی های  کج و معوج انداختیم و بازم خندیدیم ، من باید یاد بگیرم چه جوری با خنده هاشون و خنده هام کنار بیام!! دلم گرفته مگه میشه بعد تو خندید.

+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۶/۰۴/۳۰ساعت 21:15  توسط قووم  | 
یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 86 تاريخ : شنبه 31 تير 1396 ساعت: 14:28

آره من ایمانم ضعیفه من....من....من....هر چی راجع به من میگی درسته ولی اینو یادت رفته که من سه نفر از اعضای خانواده امو از دست دادم و تو تا حالا حتی مریض هم نشدی نه خودت نه عزیزانت ، به شکرانه نعمتی که خدا بهت داده بیا و اینقد نمک نپاش رو زخمم باشه؟

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۱۵ساعت 20:28  توسط قووم  | 
یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 89 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 4:50

با اون چشمای ریز و کوچولوش زل زده به تلویزیون و میپرسه مامان تو بچه بودی کدوم کارتون رو بیشتر از همه دوست داشتی ؟ میگم پرین با خانمان رو! صورتشو شکل علامت سوال میکنه و میگه باید به صدای قلبت گوش بدم ببینم اون چی میگه، سرشو گذاشته رو سینه ام و میگه قلبت داره میگه شارژم کم شده باید پسرم بغلم کنه تا شارژ بشم ، مامان دورت بگرده بیا بغلم با هم پرین ببینیم.

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۱۵ساعت 20:43  توسط قووم  | 
یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 83 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 4:50

فردا اولین روز تجربه جدید تدریس تو کانون ریاضی ،استرس دارم آیا؟ 

یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 82 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 4:50

الان باید سوالای کانون رو مینوشتم عوضش خیلی خوش و خرم نشسته ام دارم به نوع رابطه دوستم و دوستش فکر میکنم ، یکی باید گوشمو بپیچونه بگه به تو چه برو سراغ کار خودت ، والا.

پسرای عزیزم! اول برین سراغ کار خودتون بعد بشینین رفتار مردم رو آنالیز کنین!!!

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۶/۰۴/۲۰ساعت 15:8  توسط قووم  | 
یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 78 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 4:50

بهار گوللر آچاندا 

قوشلر سایراب اوچاندا

.......

دیگه بقیه اشو نمیشنوم ، صدای بابام میاد که داره ادامه اواز رو میخونه و گریه های دختری که دلش باباشو میخواد و تنهایی و بی پناهیش داره خفه اش میکنه.

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۲۱ساعت 22:49  توسط قووم  | 
یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 74 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 4:50

بازم صبح شد و من امروزم بابا ندارم کاش میشد چشمامو ببندم و قصه نداشتن بابام همینجا تموم بشه.

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۶/۰۳/۲۰ساعت 10:21  توسط قووم  | 
یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 87 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:57

گلدون یادگاریت رو  باد زد افتاد و شکست من حتی نتونستم مواظب گلدون باشم من اونقد عاجز شدم که نتونستم از یک گلدون مواظبت کنم و الان نشسته ام بی خیال نگاه های غمگین پسرام گریه میکنم فکر نمیکردم روزی برسه که برام هیچی مهم نباشه حتی چشمهای خیس پسرک ۷ ساله ام .

مامان گفته لباسهای عزا رو دربیاریین ، من دلم سیاه پوشیده اونو چه جوری دربیارم؟

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۶/۰۳/۲۷ساعت 16:0  توسط قووم  | 
یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 96 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:57

خودمم نفهمیدم کی اونقدر تلخ شده ام که وقتی دستامو باز کردم که پسرمو بغل کنم ایستاد، مکث کرد و بعد تو بغلم داشت گریه میکرد هق هق هاش قلبمو هزار تیکه کرد ،  اونقدر تلخ ام که امروز حرفهام رو بی هیچ ملاحظه ای گفتم و فکر نکردم دلی ممکنه بشکنه ، چرا من اینقد سرگردانم و خسته ، کجاست اون دختری که بابا بهش افتخار میکرد.

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۲۸ساعت 1:43  توسط قووم  | 
یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 83 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:57

امروز هم گریه کردم ، دلتنگش شدم ولی الان حالم خوبه ، فکر میکنم کسی برای خوب بودن حالم دعا کرده وگرنه دلیلی نمیبینم برای این ارامشم.

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۲۹ساعت 20:53  توسط قووم  | 
یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 76 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:57

بعضی حرفا تا اخر عمرت باید یادت بمونه متل اینکه یکی بهت بگه وقتایی که تنها بوده یا کم آورده چشم دوخته به صفحه گوشیش تا آن بشی و با حرفات و خنده هات (دلقک بازیهام) بخندونیش ، و تو چقدر بی رحم باید باشی که بازم بخوایی بری ، من بی رحم ام خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرشو میکردم خودم هم از خودم توقع نداشتم این حجم از بدی رو .

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۶/۰۳/۳۰ساعت 14:27  توسط قووم  | 
یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 76 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:57

برام نوشته: بلند شو دختر از یک جایی شروع کن کاش پیشت بودم کمکت میکردم ، کاش پیشم بودی کمکم میکردی.

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۳۱ساعت 18:11  توسط قووم  | 
یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 70 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:57

 روز عید بود و حال همه خراب ، جاهای خالی پررنگ ، دیدن مزار پدر و تنهایی مادر ، نمیدونم چرا گوشیمو چک میکنم شاید منتظرم بابا مثل همه عیدها بهم زنگ بزنه و بگه کجایی ؟ چرا دیر کردی؟

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۰۷ساعت 22:24  توسط قووم  | 
یورگ سن سیز آغلایار...
ما را در سایت یورگ سن سیز آغلایار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghoam بازدید : 79 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 1:57